روز هفتم محرم الحرام ...

سلام.. در روز هفتم محرم عبید اللّه‏ بن زیاد ضمن نامه‏ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه‏السلام و یارانش به آب شدند..

باز هم راه گشایی سوژه های ماه عسل ....

سلام..احسان علیخانی در یکی از برنامه‌های «ماه عسل»ش یک مهمانی به برنامه دعوت کرده بود که نکته خیلی جالبی در برنامه زنده بازگو کرد و آن هم این بود که روزی 10 بار دعوا می‌کرد و اگر دعواهای او کمتر از 10 بار می‌شد آن روز برایش روز بدی بود اما در عین حال نمازش را هم می‌خواند... ممنون از سپیده کاظمی عزیز

احسان علیخانی که به نظرم باید هر سال برایش بزرگداشت برگزار کرد ..

سلام..علی مرادی مجری جوان تلویزیون در این اواخر بیشتر به واسطه اجرای برنامه «امروز هنوز تموم نشده» سر زبان ها افتاد میگوید : احسان علیخانی که به نظرم باید هرسال برایش بزرگداشت برگزار کرد ، شاید او سن زیادی نداشته باشد اما حضورش برای این تلویزیون غنیمت است و باید هوای این سرمایه ها را داشت.. ممنون از سپیده کاظمی عزیز ....

اطلاعیه ی مهم سایت ...

سلام..عبادتهاتون..اشک ریختن و زانو بغل گرفتنهاتون ایشالا که به امضای حضرت ابوالفضل علیه السلام رسیده باشه..یه نکته ای رو لازم میدونم بگم و اون اینکه متاسفانه هر چقدر این قبیله پیشرفت و موفقیت داشته باشه همونطور که بعضی ها خوشحال میشن طبیعتا به مذاق بعضی ها هم خوش نمیاد..مچکرم از خانم پور فخری که وکیل هستند و عضو قبیله که راهنمایی کردن منو برای پیگیری قضایی..

سخنی با شما ......

سلام..اومدم بگم بعضی از رفقا مطالبی رو بهم گفتن که خیلی ناراحتم کرد..متاسفانه به اسم من میرن حرف میزنن مطلب میگن تو وبلاگها و جاهای دیگه..این ادمها رو به صاحب همین لحظات و دقایق و روزها واگذار میکنم..به خدا نمیدونم چرا بعضی از رفقا از من خوششون نمیاد و دارن به اسم طرفداری از قبیله و من با نام من این مطالب رو جاهای دیگه میگن..

روز پنجم محرم الحرام ....

سلام..در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی"10 را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد.عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین علیه‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه‏السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه‏السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید..

اطلاعیه ....

سلام..متاسفانه شاهد هستیم بعضی از سایتها ادرس سایت قبیله رو برداشتن و ادرس خودشون رو زدن روی عکسهای تولد و بعضی از وبلاگهای هوادار احسان علیخانی هم اونها رو گذاشتن توی وبلاگشون..باید بگم که این کار نهایت دزدی هستش و از اون رفقایی که اون عکسها رو گذاشتن میخوام که عکسهای قبیله رو جایگزین اون عکسها بکنن..

سخنی با شما ...

سلام..ایام سوگواری و حزن و اندوه رو تسلیت میگم..این شبها ما رو هم پای هیئتهای عزاداری دعا کنید..یه نکته که لازم دیدم بگم و خیلی هم تاکید دارم روش اینه که بعضی از دوستان در جاهای دیگه میرن و میخوان از قبیله حمایت کنند ..

به ادامه مطلب بی زحمت تشریف بیارید ......

شرمنده ایم .....

سلام به همه شما دوستای گل ماه عسلیم ... خوبید ؟؟ خوشید ؟؟؟ عزاداریهایتان قبول درگاه حق ... بینهایت التماس دعا ... سالروز تولد جناب آقای علیخانی را به همه شما  که هوادار ایشان هستید  و به خود آقای علیخانی از طرف قبیله و از این تریبون  تبریک میگم ... ما شرمنده شما شدیم .. شرمنده قبیله شدیم ... بخدا قسم با اتفاقی که غیر قابل پیش بینی  است روبه رو شدیم ..... برامون دعا کنید .. در صدد حل این مشکل هستیم .. پیگیر هستیم ....  الهی  شکر قبیله مثل همیشه دست پره و  قراره با کلی  اتفاقهای خوب خدمت شما  دوستای عزیزمان برسیم .. پیشنهاد میدهم تند تند سایت قبیله را پیگیر باشید تا به محض اینکه سایت آپ شد در خدمت شما باشیم و جا نمانید ...... دوستون داریم به اندازه قدمت ایران ... یا علی

دم دمای ماه عسل..

سلام..این متن رو خبرنگار خوبمون خانم زهرا برامون فرستادن..ممنونم ازشون..سلام!بزار برایت از قبیله ام بگویم....ما یه قبیله داریم..یه گوشه از این قبیله یه حیات خلوت داریم،هممون دور هم جمع میشیم و از خوشی و ناراحتیمون حرفمیزنیم،از ماه عسلمون میگیم...یکی از دوستام اسمش ستایش..یه روز که داشتیم حرف میزدیم اومد و برام از یه شهر خوشگل گفت،اسم این شهر بزرگ شهر اسمون بود...این شهر یه پادشاه خیلی مهربون داره با 14 تا معاون..یه شهر پر از خوبی،پر از زیبایی..اونقدر از قشنگی هاش گفت که من همش بهش فکر میکنم!یه روز ازم پرسید تو هم اهل این شهری؟پیش خودم فکر کردم شهری که اینقدر پادشاهش مهربونه اینقدر مردمش خوبن اگر یه نفر بخواد عضو این شهر باشه به راحتی قبولش میکنن هرچند گناهانی هم داشته باشه...گفتم اره منم اهل این شهرم!